نفس می کشم عمیق و دمش باز می دهم
بغض نشسته در گلوی نفس های مرد را
کز می کنم کنار نفس های گرم تو
دلگرم می کنم دم این حس سرد را
پاییز می رسد ، دل من زرد می شود
می باردم به پای تو گلبرگ درد را
با زل زدن به عکس تو ،من شعر میکنم
آن واژه ای که بر تو نبازد ، نبرد را
نفس می کشم عمیق و دمش گیر می کند
بغض نشسته در گلوی نفس های مرد را
درباره این سایت